Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Man sollte wissen, wie man ein Ei kocht - das gehört zum Koch-Einmaleins. U باید بدانی چطور تخم مرغ بپزی. این کار پایه آشپزی است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Einmaleins {n} U جدول ضرب
Koch {m} U آشپز
wie es sich gehört <idiom> U آنطور که درست و مناسب است [اصطلاح]
Hunger ist der beste Koch. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
Das habe ich gerüchteweise gehört. U افرادی به طور غیر رسمی به من آگاهی دادند.
Das gehört nicht zur Sache. U این ربطی به موضوع ندارد.
Der Koch hat das Fleisch zu lange gegart. U آشپز گوشت را بیش از حد [آهسته ] پخت.
Der Koch ist recht großzügig mit dem Salz. U آشپز خیلی زیادی از نمک استفاده می کند.
wissen U دانستن
wissen U آگاه بودن
wissen U شناختن
etwas [schon] wissen U از چیزی آگاه بودن
durch Intuition wissen U دانستن بر اساس گمان سخت [احساس]
keinen Rat wissen U آنقدر بهت زده بودن که نتوانند نصیحتی بدهند
keine Antwort wissen U پاسخی نداشتن
Eines Tages möchte ich ein Pferd haben, das ganz mir gehört. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
Ich sollte mich vorstellen. U من باید خودم را معرفی کنم.
Sollte mir etwas zustoßen, ... <idiom> U اگر اتفاق بدی افتاد برای من ...
Es sollte ein Kompliment sein. U منظور تعریف بود.
etwas zu schätzen [würdigen] wissen U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
Woher wissen Sie das? U شما اینو از کجا می دونید؟
etwas [Akkusativ] noch wissen U به یاد آوردن [به خاطر آوردن ] چیزی
Sie sollte in Ruhe gelassen werden. U کسی نباید مزاحم او [زن] بشود.
Ich würde gerne wissen, was mich in Zukunft erwartet. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
Außer ihr brauchte das niemand zu wissen. U به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
Man kann nicht sagen [ wissen] , was er tut. U معلوم نیست او چه کاری می کند.
Warum sollte ich die Schuld auf mich nehmen? U چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
Jede Krise sollte als Chance gesehen [betrachtet] werden. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
Die Aktion scharf sollte von den sozialen Problemen ablenken. U قصد این سرکوبی [مردم] این بود که ازمشکلات اجتماعی منحرف بکند.
Es war das einzige Mal, dass er so etwas tat, und es sollte fatale Folgen haben. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Wo wir wir gehen wollen Kalnkychyn sollte diesen Zug Cullen Küche setzen U ما میخواهیم برویم کالنکیچین باید کجا بریم این ترن میره کالن کیچن
Was sollte ich tun, wenn ich folgende Meldung bekomme: "Verbindung zum Server fehlgeschlagen"? U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
Ich wusste nicht wo ich parken sollte. U من نمی دانستم کجا پارک کنم.
Wir wissen nicht, wie die Welt in 20 Jahren aussieht, geschweige denn in 100 Jahren. U ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
Ich muss gestehen, ich besuche meine Eltern nicht so oft wie ich sollte. U من اعتراف می کنم که من پدر و مادرم را به اندازه ای که باید دیدار بکنم نمی کنم.
A- Du meinst ich sollte zwei Tage für die Prüfung üben, um sie zu bestehen. Ich werde drei Tage dafür üben. B- Dann, nur zu! U الف - منظورت اینست که من باید دو روز تمرین کنم تا امتحان را قبول بشوم. من سه روز تمرین خواهم کرد. ب - خوب پس خدا بیشتر قدرت بده!
Was gehört nicht in die Reihe? [Was passt nicht in die Reihe?] <idiom> U کدام نسبت به همه در گروه نامشابه است؟
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com